حمید پورکلباسی؛ مدیر صحافی معین:
این روزها در اغلب کسبوکارها با بحران نیروی انسانی روبرو هستیم. در صنعت چاپ به ویژه بخشهایی که نیاز به کارگر بیشتر دارند، این بحران به شدت احساس میشود. اگر تا چند سال پیش صحبت از نیاز آموزش تخصصی و مسائل رفاهی و حمایت از کارگران برای ارتقای شغلی و سطح زندگی بود، حالا اصلاً تمایل به ادامه کار و تندادن به کار با دستمزدهای جاری، مساله است.
کارگر حساب میکند اگر به جای رفتآمد منظم و کار در چاپخانه یا صحافی پولی دستوپا کند و یک پراید مستعمل بخرد و با آن در تاکسیهای اینترنتی کار کند، خیلی راحتتر درآمد بیشتری به دست میآورد. الان کارگر با دستمزد ۱۲ میلیون تومان و ناهار و سرویس و دریافت اضافهکاری و غیره، تمایلی به کار ندارد. برای کارفرما هم پرداخت مبالغ بالاتر میسر نیست. به تازگی مزیت خرید موتور با ۵۰-۶۰ میلیون تومان و کارکردن با آن، نسبت به کار با اتوموبیل، بیشتر شده و شمار زیادی از کارگران ترجیح میدهند با موتور کار کنند. واقعا جای تاسف دارد، کارگرانی که بعضی از آنها، مهارت حرفهای ارزندهای در زمینه چاپ و صحافی دارند، سابقه و تجربه خود را میبوسند و به کناری مینهند و تن به کار با موتور میدهند!
صاحبان کارگاههای چاپ و صحافی که سالها برای آموزش کارکنان زحمت کشیدهاند، با حسرت به این کوچ تأسفبار مینگرند، چراکه امکان تأمین درآمدهای معادل کارکردن با موتور و تاکسی اینترنتی برای کارگر ندارند و شرایط اقتصادی و دستمزدها چنین امکانی به آنها نمیدهد و نمیتوان مانع کارگری شد که به خاطر تأمین هزینه فوری زندگی و معاش زن و فرزند شغل خود را تغییر میداهد.
یک پیشنهاد در حمایت از تولید ملی
یکی از راهحلهای منطقی و کارامد برای پایبندکردن کارگران به کارگاهها و واحدهای تولیدی، تغییر روش پرداخت یارانه است. هماکنون دولت به هر نفر از اعضای خانوار ۴۵۰هزارتومان میپردازد که برای یک خانواده ۴ نفری میشود کمتر از یک میلیون و هشتصد هزارتومان؛ یعنی معادل ۴ کیلوگرم گوشت. اما به واقع این مبلغ در بسیاری موارد صرف خرید گوشت نمیشود و خانوادههای کارگری چه بسا دچار سوءتغذیه هستند. پیشنهاد بنده این است که دولت، پرداخت یارانه را به کدملی وابسته کند و مبلغ یارانه را نیز به یکونیم میلیون تومان برای هر فرد برساند. اما این مبلغ را به شرطی به سرپرست خانوار بپردازد که دارای کد بیمه فعال باشد. و کارگاهی که او آنجا کار میکند، بیمه تأمین اجتماعی او را پرداخت کند. در این صورت هر ماه، کارگر ۴ ضربدر یکونیم میلیون تومان، یعنی ۶ میلیون تومان یارانه را در حساب خود میبیند. این مقدار یارانه چه برای افراد (مرد و زن) مجرد یا متاهل یا دارای فرزند، منبع درآمد مطمئنی بهصورت کمک هزینه فراهم میکند که میداند آن را به اعتبار کار تولیدی خود میتواند داشته باشد. از طرفی فشار تا حدی از دوش صاحبکار هم برداشته میشود.
تخفیف پلکانی حق بیمه؛ رونق و اشتغال
پیشنهاد دیگر، کسر یکدرصد از حق بیمه به ازای استخدام هر ده نفر نیروی کار، بالاتر از سقف معینی است. به این ترتیب چاپخانهای که یکصد کارگر دارد، میتواند به جای پرداخت ۳۰ درصد حق بیمه، حدود ۲۰ درصد بپردازد. همین تخفیف برای صاحبان کارگاهها میتواند مشوق آنها برای توسعه اشتغال باشد. چنین حمایتی هم انگیزه کارفرما را برای جذب نیروی کار بیشتر تقویت میکند و هم در نهایت به رفاه کارگران میانجامد.
پاسخ هزینه و ریسک برای دولت
در برابر این دو پیشنهاد، اولین نکتهای که مطرح میشود، ایجاد هزینه و ریسک برای دولت است که با کمی تأمل میتوان آن را ناوارد دانست، زیرا پرداخت یارانه به مبلغی بالاتر از یارانه معمول و بر اساس کد بیمه شاغلان به هدفمندی نزدیکتر است تا پرداخت یکسان مبلغ ۴۵۰ هزارتومان به صغیر و کبیر. پرداخت یارانه به مبلغ بالاتر و پیوندزدن آن با پرداخت حق بیمه، دستاورد بالاتری دارد و آن تضمین اشتغال و حمایت از تولید داخل. همچنین کاهش فقر و بیکاری و ناامنیهای ناشی از این معضطلات اجتماعی به فرض این که این اقدام هزینهای برای دولت ایجاد کند، نسبت به دستاوردهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن؛ توجیهپذیر است.
حتی اگر از محل صندوق ذخیره ارز یکی، دو میلیارد دلار به این امر اختصاص یابد، باز هم ارزش آن را دارد که یطف وسیعی از نیروی کار را به ادامه اشتغال و آینده خود دلگرم کند و موجب افزایش تولید و ثبات نسبی قیمتها و کندکردن آهنگ رشد تورم در کشور باشد.
توضیح کارشناسانه درباره این پیشنهاد را باید به صاحبنظران اقتصادی واگذاریم که بیشک در میان آنان موافقانی میتوان یافت که پشت این پیشنهاد بایستند و راهکارهای عملی برای آن ارائه دهند.
لطفا دولت پاسخ بدهد
لازم به ذکر است که این پیشنهاد، نه تنها پیشنهاد جهت حمایت از تولید و اشتغال از سوی خانواده چاپ ایران است و نه تنها پیشنهاد از سوی صنوف و حرفههای مختلف. اطمینان دارم که پیشنهادهای مشابه و بهتر از این هم از سوی کارشناسان و اقتصاددانان مطرح شده و میشود. مهم این است که دولت و قانونگذاران و مسئولان به آنها توجه کنند و پاسخگو باشند، دستکم آن را به بحث بگذارند.
بنده در بازدیدی که معاون محترم وزیر ارشاد از کارگاه صحافی ما داشتند، این پیشنهاد را خدمت ایشان ارائه دادم و ایشان هم وعده دادند که این نکات را به وزیر محترم ارشاد و از طریق ایشان به گوش دولت خواهند رساند.
امیدوارم با حمایت همکاران و صاحبنظران در خانواده چاپ، راهحلهایی مستدل و منطقی برای رهاشدن از بحران نیروی انسانی و بهبود وضعیت اشتغال و تولید و رفاه کارکنان در صنعت چاپ و نشروبستهبندی ارائه شود و با مطالبه خواستهای منطقی خانواده چاپ و پاسخگوکردن مسئولان، شاهد گشایشی در کار گره بسته خانواده بزرگ چاپ (اعم از کارگر و کارفرما) باشیم.