به گزارش سپی به نقل از اقتصاد ۲۴- شوربختانه صنعت نشر کتاب در ایران با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکند. از یک سو، محدودیتهای اقتصادی و نوسانات ارز باعث افزایش قیمت کاغذ و مواد اولیه شدهاند که به طور مستقیم بر هزینههای چاپ و نشر تأثیر میگذارد. این افزایش قیمتها، هم ناشران و هم خریداران کتاب را با چالشهای بزرگی مواجه کرده است.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم در شهریور ۱۴۰۰، ساختارها و سیاستهای مربوط به نشر و بازار کتاب در ایران دچار تغییرات بسیاری شدند. توقف برنامههای فصلی خانه کتاب و ایجاد سامانهای به نام «بازار کتاب» که یک فروشگاه آنلاین است، از جمله این تغییرات به شمار میروند.
وزارت ارشاد نیز بر افزایش تولید کاغذ تحریر داخلی با هدف خودکفایی و حتی صادرات متمرکز شده است، اما نبود زیرساختها و تجهیزات مدرن، مانع از تأمین نیازهای ناشران به لحاظ کمی و کیفی شده است. دولت سیزدهم ظرفیت تولید کاغذ را برای خودکفایی، ۱۵۰ هزار تن اعلام کرده بود و این موضوع با نگاه ویژه به راه افتادن کارخانههای کاغد دنبال میشد، فارغ از خودکفایی که طبیعتا به آن نقد وارد بود و هست، به تولید برگشتن این کارخانهها و استفاده از ظرفیتی که مغفول مانده بود، یک نقطه قوت بود.
با این حال افزایش نرخ ارز و تورم در سه سال گذشته، بازار کتاب را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. میانگین قیمت کتابها در ماههای اخیر به بیش از ۱۷۰ هزار تومان رسیده و این رقم نسبت به ابتدای دوره ریاست جمهوری فعلی، سه تا چهار برابر افزایش یافته است. ناشران و فعالان حوزه کتاب همچنین به مشکلات مربوط به صدور مجوزهای نشر توسط اداره کتاب اشاره میکنند و بر این باورند که دولت و وزارت ارشاد آینده باید برای رفع این مشکلات تلاش کنند.
مشکلات اقتصادی: افزایش قیمت مواد اولیه و کاهش قدرت خرید مردم باعث شده است که خرید کتاب برای بسیاری از خانوادهها به یک امر لوکس تبدیل شود. در این بین افزایش قیمت کاغذ یکی از بزرگترین مشکلات ناشران است. صنعت نشر
در سالهای اخیر، به دلیل نوسانات ارز و تحریمها، قیمت کاغذ به شدت افزایش یافته است. در سال ۱۴۰۰ قیمت هر بند کاغذ تحریر به حدود ۴۵۰ هزار تومان رسید که نسبت به سالهای گذشته چندین برابر افزایش داشت. این رقم حال نیز با افزایش بیش از سه برابری همراه بوده است این موضوع نه تنها هزینههای نشر را افزایش داده، بلکه باعث کاهش تیراژ کتابها نیز شده است.
بحران کاغذ برای تولیدکننده: بهرغم اهمیت بالای صنعت کاغذ بهعنوان یکی از صنایع بالادستی، کمبود ماده اولیه سبب شده است تا وضعیت این صنعت بیش از پیش بغرنج و بحرانی شود. فزونی تقاضا بر عرضه آخال (کاغذ باطله) موجب شده است تا همواره بهرغم تخصیص ارز ترجیحی، شرکتهای کاغذی و کارتنی با کمبود آخال مواجه شوند. این بحران تا جایی پیش رفت که طی سال ۱۴۰۲ مجموع تناژ تولید و فروش کاغذسازان بهترتیب ۱۱ و ۱۰ درصد کاهش یافت.
این افت موجب شده تا مجموع فروش این صنعت با وجود تورم بیش از ۴۰ درصدی در سطح جامعه، طی سال ۱۴۰۲ تنها یک درصد رشد یابد. فاجعه کاهش متغیرهای بنیادین کاغذسازان در بازه ماهانه نیز طی اردیبهشت امسال تکرار شده و مقدار تولید و درآمد کاغذسازان نسبت به مدت مشابه سال قبل بهترتیب ۴۲ و ۲۷ درصد کاهش داشته است.
سانسور و محدودیتهای محتوایی: سانسور و محدودیتهای محتوایی، یکی دیگر از مشکلات بزرگ صنعت نشر در ایران است. این موضوع نه تنها باعث محدودیت در تنوع و کیفیت محتوای منتشر شده میشود، بلکه بسیاری از نویسندگان را از انتشار آثار خود باز میدارد.
توزیع نابرابر: یکی دیگر از چالشهای بزرگ صنعت نشر در ایران، توزیع نابرابر کتاب است. در حالی که در شهرهای بزرگتر مثل تهران و اصفهان، دسترسی به کتابها بهتر است، در مناطق کمتر توسعه یافته، دسترسی به کتابها محدودتر است و این موضوع به کاهش سطح مطالعه و آگاهی عمومی منجر میشود.
افزایش کتابهای دیجیتال: هرچند که کتابهای دیجیتال میتوانند یک راهحل مناسب برای کاهش هزینهها و افزایش دسترسی به کتابها باشند، اما هنوز فرهنگ کتابخوانی دیجیتال در ایران به طور کامل جا نیفتاده است و بسیاری از مردم هنوز ترجیح میدهند کتابهای چاپی را بخوانند.
همچنین با وجود رشد کتابهای دیجیتال، بازار کتابهای غیرقانونی نیز به شدت گسترش یافته است. بسیاری از کتابهای پرفروش به صورت غیرقانونی در فضای مجازی منتشر میشوند که این موضوع باعث کاهش فروش نسخههای قانونی و کاهش درآمد ناشران میشود.
کپیکاری کتاب: سالهاست که حوزه نشر با پدیدهای به اسم «قاچاق کتاب» یا «ناشران پختهخوار» مواجه است؛ افرادی که با سودجویی در حال فعالیتند و ناشران حرفهای را دچار چالش کردهاند. کاری که این افراد انجام میدهند این است که منتظر میمانند تا یک ناشر پرطرفدار کتابی را منتشر کند و پرمخاطب شود؛ سریع کتاب را کپی میکنند و به بازار میفرستند! صنعت نشر
کاهش تیراژ کتابها: یکی از نتایج مستقیم افزایش هزینههای چاپ، کاهش تیراژ کتابها است. به طور متوسط تیراژ کتابهای منتشر شده در ایران از ۳۰۰۰ نسخه به ۱۰۰۰ نسخه کاهش یافته است. این کاهش تیراژ نه تنها باعث کاهش درآمد ناشران و نویسندگان میشود، بلکه دسترسی عمومی به کتابها را نیز محدودتر میکند.
کمبود کتابفروشیها در مناطق محروم: بررسیها نشان میدهد که بیش از ۷۰ درصد کتابفروشیهای کشور در تهران و شهرهای بزرگ مستقر هستند و بسیاری از مناطق محروم و روستایی از داشتن کتابفروشی محروماند. این موضوع به ویژه در استانهای سیستان و بلوچستان و کهگیلویه و بویراحمد به وضوح دیده میشود، جایی که تعداد کتابفروشیها به ازای جمعیت بسیار کم است. صنعت نشر
کاهش سرانه مطالعه: با توجه به گزارشها، سرانه مطالعه در ایران نسبت به کشورهای پیشرفته بسیار پایینتر است. در حالی که سرانه مطالعه در کشورهای توسعه یافته حدود ۲۰ ساعت در ماه است، این رقم در ایران به طور متوسط حدود ۷ ساعت در ماه گزارش شده است. این کاهش مطالعه میتواند نتیجه مستقیم افزایش قیمت کتاب، کاهش تیراژ و محدودیتهای محتوایی باشد.
گرانی کتاب و صنعت نشر
نکته قابل توجه این است که با وجود همه این گرانیها در اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، سخنگوی نمایشگاه کتاب تهران اعلام کرد که مجموع فروش نمایشگاه در بخش مجازی و حضوری، ۳۵۰ میلیارد تومان برآورد شده است!
اما باید توجه داشت که افزایش آمار فروش در نمایشگاه کتاب امسال، ممکن است به معنای افزایش قیمت کتابها باشد و عدم وجود برچسب قیمتها، میتواند منجر به افزایش نرخهایی که توسط خود ناشر بر روی جلد کتابها درج شده است و نیز افزایش دو برابری آمار فروش نسبت به سال گذشته شود! در این راستا اخبار حکایت از آن دارند که برخی از ناشران اقدام به انتشار کتابهای خود بدون قیمت پشت جلد کردهاند.
البته برخی ناشران در گذشته در برخی موارد اینچنین کتابهای خود را منتشر کرده و بعد برچسب قیمت میگذاشتند، اما با گرانیهای اخیر بازار کاغذ، این امر فراگیرتر شده و ناشران مختلفی نسبت به آن اقدام کردهاند. با توجه به بالا رفتن قیمت کاغذ و بحران کاغذ در کشور، انتظار میرود که مقامات مربوطه و صنعتگران اقدامات لازم را برای مدیریت این بحران اقتصادی انجام دهند. منابع جایگزین، بهینهسازی فرآیندها و استفاده از تکنولوژیهای جدید، به عنوان راهکارهای ممکن برای مقابله با گرانی کاغذ در کشور مطرح شده است.
در نهایت باید گفت که مسئله نشر چه در بخش مطبوعات و چه در بخش کتاب و تولیدات فرهنگی نیازمند مدیریت فرهنگی عدالت محور و تفکری است که از همه جنبهها ضرورتهای فرهنگ، هنر و ادبیات را بشناسد و در جهت احترام و اعتمادسازی گام بر دارد، روندی که امید میرود دولت چهاردهم بر آن تمرکز ویژه داشته باشد.